جمهوری اسلامی، نظام ناقضان حقوق بشر و مفتخر به آن

چرا مقامات جمهوری اسلامی وقیحانه و آشکارا به آدمکشی و مشارکت در نقض فاحش حقوق بشر افتخار می‌کنند؟

– افتخار من این است که در هر کجا که بودم به عنوان دادستان از امنیت و آسایش مردم دفاع کردم.

این پاسخی‌ست که ابراهیم رئیسی (عضو هیأت مرگ)، روز دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ در واکنش به سوال خبرنگار الجزیره در ایران درباره نقش او در اعدام‌های دهه ۶۰ داد و تلویحا از جایگاهی که در اعدام گسترده و قتل عام وسیع زندانیان سیاسی گروه‌های منتقد و مخالف نظام جمهوری اسلامی داشته، دفاع کرد.

رئیسی که در اولین کنفرانس خبری خود به عنوان سیزدهمین رئیس جمهوری منتخب جمهوری اسلامی به سوالات خبرنگاران پاسخ می‌گفت در جواب سوالی که صراحتا بر نقش او در هیأت مرگ در تابستان ۱۳۶۷ اشاره داشت حتی خواستار قدردانی از او به دلیل عملکرد «ضد حقوق بشری‌»اش شد:

«اگر یک حقوقدان و قاضی از حقوق مردم دفاع کرده، باید مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرد که امنیت مردم را در مقابل هجوم‌ها و تهدیدها حفظ کرده است.»

نقش ابراهیم رئیسی در اعدام‌های غیر قانونی و قتل عام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ بر کسی پوشیده نیست. او به عنوان یکی از اعضای اصلی «هیأت مرگ» در تهران در تابستان ۱۳۶۷ مسئولیت تصمیم‌گیری در مورد جان هزاران زندانی سیاسی را از سوی روح الله خمینی بر عهده گرفت. این هیأت متشکل از چهار نفر بود که همگی به طور مستقیم از سوی رهبر پیشین جمهوری اسلامی انتخاب شده و وظیفه آنها تعیین تکلیف درباره مرگ یا زندگی زندانیان سیاسی بود. بسیاری از این زندانیان پیشتر محاکمه شده و به زندان محکوم شده بودند و شماری نیز با وجود پایان دوران محکومیتشان همچنان در زندان بودند و به اصطلاح رایج در آن دوران «ملی‌کشی» می‌کردند.

به روایت شاهدان، اعضای هیأت مرگ صرفا پس از یک بازجویی چند دقیقه‌ای و کوتاه درباره سرنوشت زندانیان تصمیم‌گیری می‌کردند. اگرچه تعداد دقیق اعدام‌شدگان تابستان ۶۷ مشخص نیست اما بر اساس گزارش‌های منتشر شده از جمله گزارش سازمان عفو بین‌الملل، دست‌کم بین چهار تا پنج هزار زندانی در این دوران به دستور هیأت مرگ به قتل رسیدند.

افتخار به عملکرد ضد حقوق بشری و مشارکت مستقیم در اعمالی که منجر به نقض جدی و فاحش حقوق بشر شهروندان در ایران شده البته صرفا به ابراهیم رئیسی محدود نمانده و موارد فراوانی از آن در میان مقامات قضایی و نظامی جمهوری اسلامی دیده می‌شود. اما سوال اینجاست چرا مقامات جمهوری اسلامی چنین وقیحانه و آشکارا به آدمکشی و مشارکت در نقض فاحش حقوق بشر افتخار می‌کنند؟

به خاطر خدا و دیگر هیچ!

موارد ثبت شده در بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر دادگستر، وابسته به «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» نشان می‌دهد شمار قابل توجهی از مقامات جمهوری اسلامی در هنگام مواجهه با هر گونه سوال یا نظر درباره نقشی که در نقض حقوق بشر داشته‌اند نه تنها آن را انکار یا توجیه نمی‌کنند، بلکه صراحتا به ارتکاب آن افتخار می‌کنند.

به اعتقاد علی کلائی، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، این مسأله برای برخی از ناقضانِ مفتخر، ریشه در «اعتقادات بنیادگرایانه مذهبی» دارد.

علی کلایی
علی کلائی: روزنامه نگار و فعال حقوق بشر

کلائی در این باره به زمانه می‌گوید:

«برخی از اینها به قرائتی از دین اسلام و مذهب تشیع باور دارند که نه برای مخالف حق حیات قائل است و نه برای جمهور مردم حق اظهار نظر. این را در شاگردان مصباح یزدی و مدرسه حقانی می‌توان ردیابی کرد. بخشی از این ناقضان مستمر حقوق بشر از منظری دینی آنچه انجام داده‌اند را توجیه می‌کنند. نمونه‌اش را اخیرا در اسلام سنی در داعش و در نسل‌کشی روهینگیا در بخشی از بودائیان برمه هم می‌بینیم. در واقع خوانش بنیادگرایانه از دین از سوی عده‌ای از اینها، یکی از عوامل این توجیه برای خودشان و دیگران است.»

ناقضان حقوق بشر، نمونه مصطفی پورمحمدی

مصطفی پورمحمدی که خود در اعدام‌های سیاسی دهه ۶۰ و به ویژه قتل عام گسترده زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ مشارکت مستقیم داشته، بارها نه تنها نقش خود را تأیید کرده بلکه آن را افتخاری دینی برای خود دانسته است.

پورمحمدی شهریور ۱۳۹۵ زندانیان اعدام شده در سال ۶۷ را «خون‌آشام و خون‌ریز» خواند و با دفاع از قتل عام گسترده آنان صراحتا گفت:

«افتخار می‌کنیم حکم خدا را اجرا کردیم.»

پورمحمدی در تابستان ۱۳۶۷ به عنوان نماینده وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در «هیات مرگ» عضویت داشت و به واسطه آن نقش مهمی در اعدام بین ۴ تا ۵ هزار زندانی تنها در جریان سه ماه تابستان ایفا کرد.

ناقضان حقوق بشر، نمونه علی رازینی

علی رازینی هم که در دهه ۶۰ به عنوان حاکم شرع در بجنورد، مشهد و تهران احکام اعدام فراوانی صادر کرده، مرداد ماه ۱۳۹۵ در پاسخ به سوالی در مورد اعدام‌های دهه ۶۰ گفته بود:

«من در سال ۶۰ به عنوان حاکم شرع به بجنورد رفتم. وقتی که ما حکم اعدام پنج نفر را صادر کردیم، قوه قضاییه به ما گفت که پنج حکم اعدام برای این منطقه زیاد است. ما به آنها گفتیم بحث کالا نیست که زیاد باشد یا کم و بگوییم چقدر می‌ارزد. پرونده‌هایی بوده که ما رسیدگی کردیم، آنهایی که جرمشان کم بوده حبس دادیم و آنهایی که جرمشان در حد اعدام بوده حکم اعدام داده‌ایم که حکمی شرعی است. وقتی حکم شرعی بر اساس اعمالش تعیین می‌شود دیگر نمی‌شود که در این حکم چانه‌زنی کرد.»

روشن است که در چنین رویکردی به جایگاه انسان، «احکام شرعی» اولویت بیشتری از کرامت ذاتی انسان داشته و در صورت تقابل این دو، این حقوق انسانی است که راحت و سرعت در برابر «احکام شرعی» قربانی می‌شود.

در نتیجه به گفته علی رازینی صدور حکم اعدام فله‌ای و قتل عام گسترده در تابستان ۶۷ نشان دهنده «شهامت افراد برای اجرای حکم شرعی» است و «افتخاری است برای ما.»

حسن مکارمی
حسن مکارمی: فعال حقوق بشر، روانکاو و پژوهشگر

حسن مکارمی، فعال حقوق بشر، روانکاو و پژوهشگر که خود از بازماندگان اعدام‌شدگان دهه ۶۰ است، با تأیید این نگاه اعتقادی برآمده از مذهب که در تقابل کامل با مفهومی به نام حقوق بشر است، به زمانه می‌گوید:

«اساسا مقوله‌ای به نام حقوق بشر برای معممین شیعه کفر محسوب می‌شود و این کفر را قبول نمی‌کنند. چرا که بشر و انسان “عبدالله” هستند یعنی عبد (بنده) الله و فقط تسلیم هستند در برابر دستورات او و سپس دستورات پیامبر و ائمه و تا جایی که می‌رسد به ولی فقیه.»

به گفته مکارمی در نتیجه روشن است که در این رویکرد، مدافعان و فعالان حقوق بشر افرادی ضد دین و «کافر» و به ویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر «یک برداشت و ابزار غیر‌دینی و سکولار است که نمی‌تواند توسط مسلمانان، بدون تجاوز از قوانین اسلام اجرا شود.

از این رو می‌توان گفت همین نوع نگاه است که امثال مصطفی پورمحمدی و علی رازینی و … را به نقض فاحش حقوق بشر مفتخر می‌کند. دیدگاهی که در آن محمدرضا حبیبی، رئیس فعلی دادگستری اصفهان، مشارکت مستقیم در اجرای قطع عضو را سندی برای افتخار می‌داند.

حبیبی شهریور ماه ۱۳۹۳ با اعتراف به اجرای دست‌کم پنج فقره مجازات قطع ید در زندان‌های اصفهان در واکنش به قرارگیری نامش در لیست ناقضان حقوق بشر از سوی اتحادیه اروپا گفت:

«من از این اقدام اتحادیه اروپا بسیار خوشحال شدم چرا که اجرای احکام شرع منور و عمل به مقررات انقلاب اسلامی مرا در لیست معاندین و کفار اسلام قرار داده است و من به حکم اسلام عمل کرده‌ام.»

وفادار به نظام برای اجرای سیاست ارعاب و تهدید

تلاش برای اثبات وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و آنچه که از سوی مقامات ارشد نظام به عنوان «آرمان» اصلی آن معرفی می‌شود و در نتیجه ماندن در ساختار قدرت از جمله دلایلی است که می‌تواند ناقضان حقوق بشر در نظام جمهوری اسلامی را به کرده خود مفتخر کند.

در این روش آنچه مهم است و از سوی ناقضانِ مفتخر با تأکید فراوان مورد استفاده قرار می‌گیرد، پیوند زدن دفاع از نظام جمهوری اسلامی و به ویژه «حریم ولایت» با اعمالی است که نتیجه آن، نقض فاحش حقوق بشر بوده است. گویی که برای این ناقضان هیچ چیز ارزشمندتر از حفظ نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنه‌ای نیست، حتی جان انسان‌ها.

علی کلائی در این باره به زمانه می‌گوید:

«دلیل دیگر حفظ قدرت و نفوذ امروز است. نفوذ امروز برخی از اینها در نظام جمهوری اسلامی بر پایه آنچه دیروز در نقض حقوق بشر کرده‌اند استوار است، پس باید از عملکرد دیروزشان دفاع کنند تا موقعیت امروزشان، از موقعیت اجتماعی، موقعیت در حکومت تا موقعیت مالی و … را صیانت کنند.» 

این روش دست‌کم در مورد ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی کارآمد بوده و آنها را همواره در بالاترین مناصب قدرت حفظ کرده است.

حسن مکارمی هم در تحلیل این وضعیت به زمانه می‌گوید:

«عمده این ناقضان در ایران که از فاز انکار خارج می‌شوند وارد مساله “دفاع مقدس و دفاع از حق الهی یا دفاع از جمهوری اسلامی” می‌شوند و این را پایه اصلی و کلی انکار خود قرار می‌دهند. به ویژه اینکه برای نسل بعد از انقلاب این‌گونه روایت می‌کنند که کشتند ما را و ما هم از آنها کشتیم. این جهت کلی انسان‌شناسانه‌ای است که وجود دارد.»

البته استفاده از این روش توجیهی برای افتخار به نقض حقوق بشر الزاما همیشه هم جواب نداده و سبب ارتقای موقعیت شغلی و حفظ قدرت ناقض نشده اما در عین حال دست‌کم از مجازات مصلحتی او توسط خودِ نظام و دستگاه قضایی آن با هدف فریب افکار عمومی خودداری کرده است. در این زمینه علی‌اکبر حیدری‌فر، نمونه روشنی است که استفاده او از حربه دفاع از نظام و ولایت برای افتخار به مشارکتش در نقض جدی حقوق بشر به یاری‌اش آمد.

حیدری‌فر در سال ۸۸ در جریان اعتراضات انتخاباتی در آن سال قاضی کشیک و معاون امنیتی سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران بود و نقش مهمی در زمینه‌سازی و وقوع جنایت کهریزک داشت. او خود مهر ماه ۱۳۹۶ نقشش را در انتقال معترضان بازداشت شده به بازداشتگاه کهریزک تأیید کرد.

به شهادت یکی از شاهدان عینی، علی‌اکبر حیدری‌فر شخصا به بازداشت‌شدگان گفته بود به بازداشتگاه کهریزک منتقل خواهند شد و تا آخر تابستان ۸۸ در آنجا خواهند ماند تا «اگر زنده بیرون آمدند» به پرونده‌شان رسیدگی شود.

بر اساس گزارش‌ها دست‌کم پنج نفر از بازداشت شدگان بر اثر شکنجه در بازداشتگاه کهریزک کشته شدند. با وجود این حیدری‌فر نه تنها هرگز از نقش خود در جنایت کهریزک ابراز پشیمانی نکرد بلکه مهر ماه ۱۳۹۶ مفتخرانه دلیل ارتکاب آن را «دفاع از نظام و حریم ولایت» اعلام کرد. این افتخار حیدری‌فر جواب داد و اگرچه محاکمه شد اما متناسب با جرم انجام شده، مجازات نشد و به انفصال دائم از خدمات قضایی محکوم شد.

افتخار مکرر به «نقض حقوق بشر» با تأکید بر تمایل به انجام دوباره، مسلما بی‌ارتباط با سیاست ارعاب و هراس‌افکنی مداوم نظام جمهوری اسلامی نیست و از این رو می‌توان آن را نوعی روش نظام‌مند و سیستماتیک دانست.

علی کلائی هم می‌گوید:

«منظر دیگر هراس افکنی است. اینکه با تأکید و دفاع بر/از آنچه کرده‌اند، بر دل مخالفان هراس ایجاد کنند که در صورت تکرار، آنها هنوز هستند و آنچه کرده‌اند را تکرار می‌کنند. هدفشان هم این است که با این هراس افکنی، نیروی مخالف را به خانه برانند. روشی که پیشتر بارها در تاریخ استفاده شده و با هراس‌افکنی، نیروی خود را غالب کرده است.»

احمدرضا رادان، جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی در سال ۸۸ نیز به احتمال زیاد با هدف ارتقای موقعیت و رسیدن به منصب فرماندهی کل و پیروی از سیاست هراس‌افکنی و ارعاب اقدام به توجیه مشارکت خود در نقض گسترده حقوق بشر نسبت به معترضان در سال ۸۸ کرد.

او فروردین ماه ۱۳۹۳ در دفاع از عملکرد خود در سال ۸۸ گفت:

«هیچ زمان از عملکرد خودم در فتنه ۸۸ پشیمان نیستم و اگر باز هم باشم و باز هم فتنه‌ای باشد، دوباره برخورد قاطع می‌کنم.»

رادان هم البته به مانند علی‌اکبر حیدری‌فر ارتقا نیافت و هرگز به فرماندهی نرسید. او خرداد ۹۳ به طور ناگهانی از سمت جانشین فرماندهی برکنار و به ریاست مرکز مطالعات راهبردی نیروی انتظامی منصوب شد. در عین حال اگرچه نام او در دادنامه اولیه جنایت کهریزک به عنوان متهم ذکر شده بود اما به سرعت تبرئه و نامش از متن نهایی حذف شد.

در این میان سوالی که پاسخ به آن احتمالا نقش مهمی در روش‌شناسی فعالیت‌های حقوق بشری ایفا می‌کند این است که چگونه می‌توان این ناقضان مفتخر را در برابر اعمال و رفتارهای خود پاسخگو کرد؟

پرستو عزیزی
پرستو عزیزی

پرستو عزیزی، مدیر پروژه حقوق بشری «دادگستر» که در آن اطلاعات ناقضان حقوق بشر در ایران با مستندات و مدارک جمع‌آوری، ثبت و منتشر می‌شود معتقد است که اگرچه مستندسازی، جمع‌آوری و انتشار اسناد و مدارک موارد نقض حقوق بشر مقامات جمهوری اسلامی قدم اول برای پاسخگو کردن آنهاست اما صرف انجام آن بدون تلاش برای افزایش هزینه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی نقض حقوق بشر برای ناقضان، کافی نخواهد بود.

عزیزی به زمانه می‌گوید:

«تجربه‌ای که مجموعه فعالان حقوق بشر در این ۱۵ سال فعالیت داشته این گونه بوده است که تمرکز همواره بر روی قربانیان نقض حقوق بشر بوده و به همین دلیل وضع حقوق بشر در ایران هر روز بدتر و بدتر شده/می‌شود و ناقضان حقوق بشر هیچ ابایی از تکرار نقض حقوق بشر ندارند. آنان نه از نظر سیاسی و نه از نظر اجتماعی هیچ پاسخگویی‌ای در برابر عملکرد خود ندارند. این مسأله باعث شده قبح نقض حقوق بشر در ایران بین ناقضان از بین برود و هر روز به تعداد ناقضان اضافه شود و حتی افرادی را شاهد هستیم که در حال نقض حقوق بشر هستند و هیچ اسمی از آنها آورده نمی‌شود.»

 

به گفته این فعال حقوق بشر، از آنجا که افرادی به مانند ابراهیم رئیسی تعامل تأثیر پذیر و مستقیم چندانی با بدنه جامعه و مردم ندارند، صرف انتشار و افشای عملکرد ناقض حقوق بشر آنها تأثیر قابل توجهی در پاسخگو کردنشان نداشته و مسلما برای این ناقضان اقدامات حقوقی، اجتماعی و سیاسی هم مورد نیاز است.

او سپس به گروه دیگری از ناقضان حقوق بشر اشاره می‌کند و می‌گوید:

«اما بسیار ناقضانی وجود دارند که با توجه به شغلشان در رده‌های پایین‌تری هستند و اگرچه از نظر مقام جایگاه بالایی ندارند اما در نقض حقوق بشر نقش مؤثر دارند. این افراد حمایت کمتری از سوی سیستم می‌شوند و ارتباطشان با شهروندان و افکار عمومی جامعه بیشتر است. در مورد این ناقضان احتمال اینکه ذکر نامشان در رسانه‌ها و گزارش‌های مختلف به عنوان ناقض در زندگیشان تأثیر بگذارد بیشتر است و در نتیجه احتمال تغییر رویه برای آنها وجود دارد.»

پرستو عزیزی در عین حال معتقد است نتیجه اصلی و عملی ثبت و انتشار عمومی موارد نقض حقوق بشر توسط مقامات نظام جمهوری اسلامی در دوران گذار نظام جمهوری اسلامی و هنگام اجرای عدالت مشاهده خواهد شد:

«اثر واقعی پروژه دادگستر در ثبت و انتشار عمومی ناقضان حقوق بشر در ایران در جهان واقعی این است که ایران سرانجام در یک مرحله گذار قرار خواهد گرفت که در آن مرحله گذار رسیدن به عدالت بسیار با اهمیت خواهد بود. مسلما جمع‌آوری اطلاعات در زمان گذار با توجه به شرایط آن بسیار سخت‌تر خواهد بود و چه بهتر که حلا و همزمان با اینکه این نقض گسترده حقوق بشر در حال وقوع است، ثبت و مستند شود. ما حتی برای پیشبرد جدی‌تر این کار از یک تیم حقوقی بین‌المللی استفاده می‌کنیم که شامل حقوقدانانی با تجربه وکالت هزاران زندانی فعال سیاسی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی می‌شوند؛ از جمله برایان کارین که بعد از آپارتاید نیز در کمیسیون‌های صلح و دوستی به نمایندگی از خانواده‌های قربانیان نقض حقوق بشر حضور داشت.»

 منتشر شده در رادیو زمانه در تاریخ  ۱۵ تیر ۱۴۰۰

فعالان حقوق کارگران و کارگران ایرانی با نقض مداوم حقوق خود روبرو هستند: نگاه آماری به وضعیت کارگران ایران در سال گذشته

به مناسبت یازدهم اردیبهشت ماه (اول ماه می) و روز جهانی کارگر، فعالان حقوق بشر در ایران گزارشِ پیشِ رو در مورد وضعیت کنونی و نقض حقوق کارگران و همچنین تبعیض‌های موجود در محیط کار را تهیه کرده اند.  برخی از این معضلات شامل تبعیض در محل کار، کار کودکان، نقض حق تشکیل و عضویت در اتحادیه های کارگری و سرکوب حق اجتماعات مسالمت آمیز است که غالباً منجر به محاکمه های ناعادلانه ، بازداشت خودسرانه و شکنجه از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران می شود. متن زیر حاوی مختصری از وضعیت حقوق کار در ایران و همچنین شناسایی چندین فرد شناخته شده به عنوان مسئول نقض حقوق کارگران و فعالان حقوق کار در ایران است. نقض حقوق کارگران که در اینجا ذکر شده، کاملاً در تضاد با تعهدات بین المللی حقوق بشری ایران است و ناقضین این حقوق باید پاسخگو باشند. کنوانسیون های مورد ارجاع عبارتند از: سازمان جهانی کار(ILO)، کنوانسون حقوق کودک (CRC)، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی(ICESCR)

وضعیت حقوق کارگری در ایران

حق تشکیل و عضویت در اتحادیه‌های کارگری

در حالی که برآوردها از سطح بالایی از اعتراضات در جامعه کارگری حکایت می‌کند، با این حال در یک سال گذشته، در مجموع گزارش های خبری رسیده به رسانه ها یا نهادهای مدنی از تعداد ۵۹۳ تجمع کارگری و ۷۳۸ تجمع صنفی حکایت دارد.

از مهمترین رویدادهای کارگری در ایران در بازه زمانی یک سال گذشته، می‌توان به اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، شهرداری کوت عبدالله، هپکو اراک، خط و ابنیه فنی راه آهن و اعتراضات صنفی معلمان و بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی اشاره کرد.

طی ۱۲ ماه گذشته شهرهای گوناگون ایران شاهد اشکال گوناگون حرکت های اعتراضی از سوی کارگران ایران بوده است. طیف وسیعی از کارگران به دلیل عدم دریافت حقوق ماهیانه و عدم توجه به مطالبات بیمه ای شان به خیابان‌ها آمده و برخی از این کارگران، به علت عدم پرداخت گاه تا ۳۰ ماه از حقوق شان، دست به اعتصاب و اعتراض زده‌اند. تعداد ۱۱۴ اعتصاب کارگری و ۳ اعتصاب صنفی با همین موضوع و مضمون به وقوع پیوسته است.

سطح مطالبه گری منسجم بخش های مختلف کارگران در ایران در یک سال گذشته کم سابقه بوده است. سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری، زندانی کردن و صدور احکام حبس برای چندین فعال کارگری و همچنین ممانعت از حق اعتراض از جمله دلایل پراکندگی و نابسامانی برخی تجمعات و اعتراضات کارگری بود.

تشکل کارگری در ایران به معنای متعارف جهانی آن وجود ندارد و تشکل های مستقل همانند سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان و اتحادیه آزاد کارگران در مظان اتهامات امنیتی و سیاسی قرار دارند.

کارگران بسیاری با طرح اتهاماتی همچون برگزاری تجمع  مسالمت  آمیز در روز جهانی کارگر، اعتراض به دستمزدهای پایین، امضای بیانیه در حمایت از اتحادیه های کارگری، انتشار عکس تظاهرات کارگری در اینترنت یا دریافت دعوت نامه برای شرکت در نشست های جهانی اتحادیه های کارگری احضار، بازداشت و یا محکوم شده اند.

طی ۱۲ ماه گذشته دست کم ۳۷ کارگر و فعال کارگری بازداشت شده‌اند. از جمله مهمترین این بازداشت‌ها می‌توان به بازداشت ۴ تن از فعالان کارگری هفت تپه، ۵ تن از کارگران شهرداری کوت عبدالله، ۶ نفر از شرکت‌کنندگان در تجمع حمایت از کارگران هفت تپه و ده‌ها پرستار و معلم اشاره کرد.

 به علاوه میتوان به محکومیت ۴۶ فعال کارگری و کارگر به ۶۳۶ ماه حبس و ۳۱۰۸ ضربه شلاق، احضار ۵۱ نفر به مراجع قضایی و امنیتی، ۱۳۳۱ مورد اخراج و تعدیل، ۴۲۲۴ مورد بیکاری، ۲۸۴۹۳ مورد نبود بیمه کار برای کارگران و ۴۲۲۴ مورد بلاتکلیف در حوزه کار میتوان اشاره کرد.

همچنین در خصوص اتحادیه ها و اصناف، جمعا ۴۷ بازداشت فعالان صنفی، ۳۰ ماه حبس برای ۲ تن از فعالان صنفی، ۵۰ مورد احضار به مراجع قضایی-امنیتی و ۱۳۲ مورد پلمپ اماکن گزارش شده است.

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ماده 22) و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ماده 8) که ایران عضوی از آنها است، حق تشکیل و عضویت در اتحادیه های کارگری را تضمین می کنند. با این حال، طبق قوانین ایران، هیچ حق صریحی برای تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل از دولت وجود ندارد. با ادعای “نگرانی های امنیتی” ، کارگران فقط می توانند توسط گروه منتخبی از سازمان های دولتی نمایندگی شوند. با این وجود، گروه هایی مانند سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و دیگران در اعتراض به نقض گسترده حقوق کار همچنان متشکل شده و تجمع می کنند. سندیکای کارگران هفت تپه اتحادیه ای است که مسئول سازماندهی چندین اعتراض در مورد نقض حقوق کارگران به دلائلی چون دستمزدهای عقب افتاده، قول های تحقق نیافته و بازداشت و شکنجه خودسرانه بسیاری از اعضای آنها در ایران است.

نقض حقوق کارگران هفت تپه و دیگر کارگران، نه تنها در تضاد با معاهدات حقوق بشری که ایران یکی از پذیرندگان و امضاکنندگان آن است، بلکه  نقض معاهدات مربوط به سازمان جهانی کار نیز هست. جمهوری اسلامی ایران یکی از اولین کشورهای منطقه بود که عضو سازمان جهانی کار شد. ایران 13 کنوانسیون سازمان جهانی کار را تصویب کرده است که شامل پنج کنوانسیون از هشت کنوانسیون اصطلاحاً اصلی است. این کنوانسیون ها از نظر قانونی بعد از امضا، لازم الاجرا هستند.

علاوه بر شرایط نامناسب کار، فعالان حقوق کار به شیوه های تبعیض آمیز در محل کار ، حداقل دستمزد تعیین شده زیر خط فقر و همچنین حقوق بازنشستگی ناچیزی که فقط به تعمیق مشکلات اقتصادی در سراسر کشور می انجامد، اعتراض دارند.

تبعیض در قوانین ایران

قوانین ایران همچنان تبعیض آمیز هستند. اگر چه حمایت از حقوق کارگران در قوانین وجود دارد، اما همه قوانین باید با اصول اسلامی مطابقت داشته باشند. (اصل 4 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) این اصل امکان روبرو شدن زنان و اقلیت های مذهبی را با تبعیض در محل کار بر اساس اصول اسلامی فراهم می کند. تا حدی به دلیل این شیوه ها، گزارش جهانی جنسیت مجمع جهانی اقتصاد 2020 ، ایران را برای مشارکت اقتصادی و فرصت زنان در رتبه 147 از 153 قرار داده است.

کار کودکان

آمار کودکان کار ایران بین ۳ تا ۷ میلیون نفر است، ضمن اینکه این رقم برای تهران نیز ۲۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود، اما به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارند؛ آمار دقیقی در این زمینه نمی‌توان ارائه کرد.

قانون ایران کودکان زیر پانزده سال را از کار منع کرده است. با این حال، در عمل، کار کودکان با آمار نگران کننده ای در ایران مواجه است. تعهدات ایران به کنوانسیون حقوق کودک، کار کودکان را به هر شکل منع می کند. علاوه بر این، کمیته حقوق کودک سازمان ملل نسبت به تعداد نگران کننده کودکان شاغل در شرایط خطرناک ابراز نگرانی جدی کرده است.  بر طبق تعهدات، ایران باید از رعایت کامل استانداردهای بین المللی کار کودکان، از جمله در سازمان جهانی کار و کنوانسون حقوق کودک مربوطه اطمینان حاصل کند.

زنان در محیط کار

ممنوعیت کار کودکان و ارائه آموزش رایگان به کودکان، استقرار بالاترین سطح استانداردهای ایمنی در محل کار، حذف قوانین تبعیض آمیز برای زنان مهاجر و کارگران از دیگر خواسته های جامعه کارگری است.

علی رغم این واقعیت که زنان کارگر ایرانی به عنوان ارزان ترین نیروی کار قانونی در کشور توصیف می شوند، وضعیت اشتغال زنان نسبت به مردان از امنیت کمتری برخوردار است و در عین حال همانطور که در بالا ذکر شد، از حمایت های قانونی، حقوقی و مزایای بسیار کمتری برخوردار هستند.

این در حالی است که کارگران زن در مقایسه با همکاران مرد خود از قدرت چانه زنی کمتری برخوردارند. در عین حال واحدهای تولیدی وصنعتی کمتر به استخدام زنان متاهل رغبت دارند و در برخی موارد زنان مجرد را با تعهد عدم ازدواج و بارداری به کار می‌گیرند.

وضعیت زنان کارگر در کارگاه های کوچک به مراتب بدتر است. نیمی از کارگران در کوره پزخانه ها را زنان تشکیل می دهند که در شرایط طاقت فرسا کار می‌کنند.

دادگستر: ناقضین حقوق کارگران

امید اسدبیگی ، مرتضی بهمنی ، صادق جعفری چگنی و مصطفی نظری از جمله افرادی هستند که در پایگاه داده‌ی دادگستر به عنوان ناقض حقوق بشر شناخته شده اند. این افراد مسئول نقض بیشمار حقوق کارگران، فعالان کارگری و خبرنگاران هستند.

  • امید اسدبیگی در مقام مدیرعامل و مالک شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در نقض عمده حقوق کارگران این واحد تولیدی نقش اصلی را بر عهده داشته است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از اعضای مؤسس سازمان بین­المللی کار، یکی از اولین کشورهایی از منطقه ما بود که به این سازمان بین‌المللی ملحق شد. ایران 13 کنوانسیون سازمان بین­المللی کار را تصویب کرده که پنج کنوانسیون از آنها، از کنوانسیون‌های هشت­­گانه اصلی هستند (که حذف کار اجباری، کودکان کار و تبعیض را پوشش می­دهند). طبق بررسی حقوقی انجام شده توسط مشاور حقوقی دادگستر، برایان کورین، “بدیهی است که اسدبیگی نه تنها از اساسی ترین تعهدات یک کارفرما ، یعنی پرداخت دستمزد پیروی نمی کند، بلکه علاوه بر این با قانون و نهادهای اجرای قانون و دادگستری جمهوری اسلامی برای ارعاب و استثمار کارگران  تبانی کرده است.”

  • مرتضی بهمنی در مقام رئیس پلیس امنیت شوش در نقض گسترده حقوق بشر به ویژه حق کارگران و شکنجه آنها، همچنین نقض حق آزادی اعتصاب و اعتراض مشارکت مستقیم داشته و در برابر آن مسئول است. بنا بر گزارش‌های کارگران شرکت هفت تپه، بهمنی یکی از عاملان اصلی سرکوب کارگران معترض این شرکت و برخورد با آنها بوده است. همانطور که توسط مشاور حقوقی دادگستر، برایان کورین اظهار شده “اقدامات مرتضی بهمنی نقطه مقابل آنچه که از کشوری انتظار می رود که عضو بنیانگذار سازمان بین­المللی کار است و باید توسط جامعه بین المللی که ارزش های سازمان بین­المللی کار را قبول دارد، محکوم شود.”

  • صادق جعفری چگنی در مقام رییس دادگستری شوش در نقض گسترده حقوق بشر به ویژه حق کارگران و همچنین حق آزادی اعتصاب و اعتراض مشارکت مستقیم داشته و در برابر آن مسئول است. بنا بر گزارش‌های کارگران شرکت هفت تپه، جعفری چگنی یکی از عاملان اصلی سرکوب کارگران معترض این شرکت و برخورد با آنها بوده است. همچنین شواهدی از همکاری او در فساد اقتصادی مدیرعامل شرکت هفت تپه از سوی کارگران این شرکت منتشر شده است.

  • مصطفی نظری در مقام دادستان شوش در نقض گسترده حقوق بشر به ویژه حق کارگران و همچنین حق آزادی اعتصاب و اعتراض مشارکت مستقیم داشته و در برابر آن مسئول است. بنا بر گزارش‌های فراوان، او یکی از عاملان اصلی سرکوب کارگران معترض شرکت نیشکر هفت تپه و برخورد قضایی با آنها بوده است.

*برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد متخلفان ، لطفاً با کلیک بر روی نامهای فردی ، پروفایل ها را به طور کامل مشاهده کنید

نگاهی آماری به وضعیت کارگران ایران در سال گذشته

بنا بر گزارش مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی بررسی گزارش‌های کارگری منتشر شده در ۱۲ ماه اخیر (۱۱ اردیبهشت ۹۹ تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰)، کشته و مصدوم شدن دست‌کم ۹۳۶۷ کارگر در این مدت در پی حوادث کار توسط رسانه‌ها یا سازمان‌های فعال در این حوزه منتشر شده است.

مجروحیت کارگران

حداقل ۷۵۷۷ کارگر در طی یکسال اخیر در طی حوادث کار مجروح شدند. طی ۱۲ گزارش یا اظهار نظر رسمی در سطح کشوری و استانی، مسئولین از زخمی شدن ۷۰۷۳ تن خبر دادند، علاوه بر این موارد، ۵۰۴ گزارش دیگر نیز توسط نهادهای مدنی یا کارگری گردآوری و اطلاع رسانی شده است.

مرگ کارگران

دستکم ۱۷۹۰ تن از کارگران نیز در همین مدت در طی حوادث کار جان خود را از دست دادند. مسئولین و نهادهای مربوطه طی ۹ گزارش رسمی از جان باختن ۱۵۴۵ کارگر خبر دادند، نهادهای مستقل نیز تعداد ۲۴۵ مورد جان باختن کارگران که در اظهار نظر مسئولین مورد اشاره قرار نگرفته بود را جمع آوری و بروزرسانی کردند.

نمودار دسته بندی حوادث ناشی از کار 

بر اساس گزارشات گردآوری شده توسط بخش آمار مجموعه فعالان حقوق بشر، %۳۸ این حوادث مربوط به حادثه های ساختمانی، %۲۴ در کارخانجات، %۱۵ حوادث آتش سوزی، %۷ در معادن، %۶ برق گرفتگی، %۵ در چاه، %۳ حوادث کشاورزی و %۲ تصادفات را شامل می شوند.

آمار واقعی، بیش از آمار ارائه شده

علیرغم قابل توجه بودن آمارهای فوق باید اشاره کرد به دلیل عدم شفافیت نهادهای متولی و مسئولین در امر اطلاع رسانی، عمده موارد مرتبط با حوادث کار به رسانه‌ها راه پیدا نمی‌کند.

برای درک بهتر این موضوع توجه کنید که “سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد که ۱۵ هزار و ۹۹۷ نفر در ۱۰ سال گذشته (۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶)، در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند که ۱۵ هزار و ۷۶۷ نفر از این افراد مرد و ۲۳۰ نفر زن بودند.” بدین معنی که به طور متوسط در ده سال گذشته سالانه ۱۶۰۰ نفر بر اثر حوادث کار جان خود را از دست داده‌اند.

بر اساس این آمار در حوادث کار ،عمده علت مرگ افراد به دلیل سقوط از بلندی است. در ده سال گذشته ۴۱.۵ درصد از کل تلفات را کسانی که بر اثر سقوط از بلندی جان خود را از دست داده‌اند؛ در بر می‌گیرند.

معوقات مزدی

همچنین بر اساس آمارهای گردآوری شده توسط مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دست کم ۳۴ هزار و سیصد و هجده کارگر بیش از دوهزار و سیزده ماه معوقات مزدی دارند.

هر چند باید در نظر گرفت در میان گزارشات منتشر شده درباره معوقات مزدی، حجم زیادی از گزارشات بدون اشاره به تعداد کارگران طلبکار بوده که خود این موضوع از عوامل مهم در عدم امکان ارائه آمار دقیق کارگران مطالبه گر معوقات است.

اعتراضات کارگری

از مهمترین رویدادهای کارگری در ایران در بازه زمانی یک سال گذشته، می‌توان به اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، شهرداری کوت عبدالله، هپکو اراک، خط و ابنیه فنی راه آهن و اعتراضات صنفی معلمان و بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی اشاره کرد.

طی ۱۲ ماه گذشته شهرهای گوناگون ایران شاهد اشکال گوناگون حرکت های اعتراضی از سوی کارگران ایران بوده است. طیف وسیعی از کارگران به دلیل عدم دریافت حقوق ماهیانه و عدم توجه به مطالبات بیمه ای شان به خیابان‌ها رفته و برخی از این کارگران به علت عدم پرداخت گاه تا ۳۰ ماه از حقوق شان دست به اعتصاب و اعتراض زده‌اند. از این قرار ۱۱۴ اعتصاب کارگری و ۳ اعتصاب صنفی به وقوع پیوسته است.

سطح مطالبه گری منسجم بخش های مختلف طبقه کارگر در یک سال گذشته کم سابقه بوده است. سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری، زندانی کردن و صدور احکام حبس برای چندین فعال کارگری و همچنین ممانعت از حق اعتراض، از جمله دلایل پراکندگی و نابسامانی برخی تجمعات و اعتراضات کارگری بوده است.

تشکل کارگری در ایران به معنای متعارف جهانی آن وجود ندارد و تشکل های مستقل همانند سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان و اتحادیه آزاد کارگران در مظان اتهامات امنیتی و سیاسی قرار دارند.

کارگران بسیاری با طرح اتهاماتی همچون برگزاری تجمع  مسالمت  آمیز در روز جهانی کارگر، اعتراض به دستمزدهای پایین، امضای بیانیه در حمایت از اتحادیه های کارگری، انتشار عکس تظاهرات کارگری در اینترنت یا دریافت دعوت نامه برای شرکت در نشست های جهانی اتحادیه های کارگری، احضار، بازداشت و یا محکوم شده اند.

طی ۱۲ ماه گذشته دست کم ۳۷ کارگر و فعال کارگری بازداشت شده‌اند. از جمله مهمترین این بازداشت‌ها می‌توان به بازداشت ۴ تن از فعالان کارگری هفت تپه، ۵ تن از کارگران شهرداری کوت عبدالله، ۶ نفر از شرکت‌کنندگان در تجمع حمایت از کارگران هفت تپه و ده‌ها پرستار و معلم اشاره کرد.

 به علاوه میتوان به محکومیت ۴۶ فعال کارگری و کارگر به ۶۳۶ ماه حبس و ۳۱۰۸ ضربه شلاق، احضار ۵۱ نفر به مراجع قضایی و امنیتی، ۱۳۳۱ مورد اخراج و تعدیل، ۴۲۲۴ مورد بیکاری، ۲۸۴۹۳ مورد نبود بیمه کار برای کارگران و ۴۲۲۴ مورد بلاتکلیف در حوزه کار میتوان اشاره کرد.

همچنین در رسته اتحادیه ها و اصناف، جمعا ۴۷ بازداشت فعالان صنفی، ۳۰ ماه حبس برای ۲ تن از فعالان صنفی، ۵۰ مورد احضار به مراجع قضایی-امنیتی و ۱۳۲ مورد پلمپ اماکن گزارش شده است.

خط فقر و حداقل حقوق تعیین شده

لازم به ذکر است، شورای عالی کار روز یکشنبه ۲۴ اسفندماه ۹۹، با افزایش ۳۹ درصدی حداقل دستمزد کارگران برای سال ۱۴۰۰، حقوق این قشر از جامعه را از یک میلیون و ۹۱۲ هزار تومان به دو میلیون و ۶۵۰ هزار تومان تغییر داد.

هر چند دولت ایران حاضر به اعلام رسمی خط فقر نشده است، با این حال کنشگران حوزه اقتصاد کشور معتقدند حداقل دستمزد تعیین شده زیر خط فقر است، این رقم با مبلغ دو میلیون و ۶۵۰ هزار تومانی که به عنوان حداقل دستمزد سال ۱۴۰۰تصویب شد، فاصله زیادی دارد.

همچنین اعضای شورای عالی کار، مبلغ بُن خواربار کارگران را به ۴۵۰ هزار تومان و کمک هزینه مسکن کارگران به ۶۰۰ هزار تومان افزایش دادند. لازم به ذکر است که حق مسکن برای اجرایی شدن باید به تصویب هیات وزیران برسد تا در فیش حقوقی سال آینده کارگران لحاظ شود.

این ارقام در حالی به تصویب رسیده است که پیشتر رئیس فراکسیون کارگری مجلس یازدهم اعلام کرد که حتی اگر حداقل دستمزد کارگران صددرصد هم افزایش پیدا کند، قدرت خرید آنها به شرایط پیشین برنمی‌گردد.

بعلاوه افزایش حقوق کارگران به مبلغ ناچیز دو میلیون و ۶۵۰ هزار تومان در حالی به تصویب رسیده است که چندی پیش رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران با اشاره به اعلام رقم ۱۰ میلیون تومانی خط فقر توسط بانک مرکزی گفت: سال گذشته خط فقر ۶ میلیون تومان بود که امسال ۴ میلیون تومان افزایش یافته است.

از سوی دیگر پیشتر فرامرز توفیقی نماینده کارگران در کمیته تعیین دستمزد گفته بود: عدد سبد معیشت مورد قبولِ کارگران، ۶ میلیون و ۸۹۵ هزار تومان است. این درحالی‌ است که در توافق نهایی حداقل دستمزد برای سال ۱۴۰۰ تنها ۲ میلیون ۶۵۶ هزار تومان تعیین شده و این با عدد مورد نظر نماینده کارگران، حدود سه میلیون تومان فاصله دارد.

همچنین علی عسگریان معاون مشارکت های مردمی کمیته امداد اعلام کرد: بر اساس پایش مرکز رصد ماهانه که در ۱۸۰۰ نقطه نمونه برداری و خط فقر غذایی را تعریف می کند، اکنون خط فقر غذایی به ازای هر نفر، ۶۷۰ هزار تومان است و اگر خانواده سه نفره را با حداقل دستمزد در نظر بگیرید، بسیاری از خانواده های کارگری زیر خط فقر یا در مرز خط فقر غذایی قرار می گیرند.

وی با بیان اینکه حدود ۲۰ میلیون نفر در کشور نیاز به خدمات نسبی دارند؛ اظهار داشت: اکنون ۶.۵ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند و حدود ۷ میلیون نفر دیگر هم هستند که شرایطی مشابهی دارند ولی تحت پوشش این نهاد نیستند. همچنین ۱۴ میلیون نفر دیگر نیز در کشور نیازمند هستند که به آنها هیچ گونه کمکی صورت نمیگیرد.

تعیین حداقل دستمزد از سوی شورای عالی کار بنا به آنچه که بسیاری از صاحبنظران و فعالین کارگری بیان می کنند، بسیار پایین‌تر از نرخ تورم واقعی موجود در کشور و نیز پایین تر از ارزش سبد مصرفی خانوار است. این موضوع دلیلی دیگر بر ضعیف بودن صدای  کارگران و تداوم اعتراضات جامعه کارگری کشور است.

دادگستر؛ بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران

همزمان با ۲۴ مارس (چهارم فروردین ۱۴۰۰) روز جهانی «حق بر آگاهی از حقیقت و کرامت قربانیان نقض فاحش حقوق بشر» مجموعه فعالان حقوق بشر از پایگاه اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران رونمایی کرد. در این پایگاه اطلاعاتی که با نام «دادگستر» راه‌اندازی شده، جزییات موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران به همراه اطلاعات ناقضان شامل افراد حقیقی و نهادها و سازمان‌های دولتی و حکومتی به تفصیل ارائه شده است.

به مدت بیش از پانزده سال ، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رویکرد قربانی محور را در زمینه مستند سازی و گزارشگری در مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران حفظ کرده است. تمرکز اصلی این بوده است که موارد نقض حقوق افراد را ثبت کرده و جنایات مرتکب شده علیه قربانیان را برجسته کند. با اینحال، علیرغم دهها هزار گزارش و سند از نقض حقوق بشر، مصونیت از مجازات ناقضین حقوق بشر وابسته به حکومت نشان داد نیاز است به موازات قربانیان، عاملان و آمران این اقدامات برای تضعیف چرخه سیستماتیک نقض حقوق بشر معرفی شوند تا با استفاده از سرمایه حقوقی-اجتماعی در مسیر روشن تری از پاسخگویی نسبت به اعمال خود قرار بگیرند.

به مناسبت 24 مارچ، روز جهانی “حق حقیقت درمورد نقض فاحش حقوق بشر و کرامت قربانیان” و همزمان با تصویب قطعنامه در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در چهل و ششمین جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از حاصل مدتها تلاش غیر علنی خود “دادگستر” پایگاه داده ای ناقضان حقوق بشر در ایران رونمایی کرد.

روز سه شنبه در اختتامیه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان ها و کشورهای عضو در کنار جمع بزرگی از سازمان های حقوق بشری به طور یکسان خواستار پایان یافتن مصونیت از مجازات ناقضین حقوق بشر در ایران شدند. دادگستر برای تجهیز جامعه بین المللی به ابزاری جهت پیش برد این هدف ایفای نقشی موثر را دنبال می کند.

این پایگاه داده که در آدرس www.spreadingjustice.org در دسترس است، شامل گردآوری و مستندسازی منحصر به فرد مشخصات افراد و نهادهای ناقض حقوق بشر است. کسانی که به خوبی شناخته شده اند و همچنین کسانی که کمتر، یا اصلا برای افکار عمومی شناخته نشده اند.

چه افرادی در پایگاه داده دادگستر ثبت می‌شوند

در حالی که بانک اطلاعاتی دادگستر همه ناقضین شناخته شده را شامل می شود، اما عمدتا این پایگاه بر جمع اوری اطلاعات در مورد نقض حقوق بشر واقع در سالهای اخیر متمرکز است. تمرکز بر وقایع اخیر و افراد کمتر شناخته شده، محققان موقعیت بهتری برای جمع آوری، مستند سازی و بررسی اطلاعات مربوط به تخلفات مورد نظر دارند.

در کنار مشخصات افراد ناقض حقوق بشر، مانند مسعود صفدری، پروفایل‌هایی از متخلفان نهادی مانند دادگاه انقلاب اسلامی تهران نیز وجود دارد. پروفایل متخلفان نهادی به مشخصات افراد وابسته، متخلفان فردی و همچنین قربانیان فردی و گروهی مرتبط است. این ویژگی در کمک به ایجاد ارتباطات برای اهداف تحقیقاتی موثر است. به همین ترتیب، وقتی کاربران روی نام قربانی کلیک می کنند، به لیستی از هر متخلف در پایگاه داده که ممکن است وابسته باشد نیز هدایت می شوند.

در حالی که پروفایل های موجود کامل هستند، کاربران می توانند با ارسال اطلاعات اضافی ناشناس به توسعه اطلاعات در پروفایل ها کمک کنند. کاربران آگاه تشویق می شوند که با پر کردن فرم تکمیل اطلاعات، هم به تکمیل اطلاعات در پروفایل‌های ناقضین و هم به معرفی ناقضینی که در دادگستر ثبت نشده اند کمک کننند. لازم به ذکر است، که این فرم‌ها به صورت کاملا ناشناس پر و ارسال میشوند و دادگستر هیپگونه دسترسی به اطلاعات ثبت کننده نخواهد داشت. تمام اطلاعات دریافتی قبل از ذخیره در پایگاه داده دادگستر توسط محققین این پایگاه داده راستی آزمایی میشوند. با استفاده از ابزاری که توسط یک دانشگاه آلمانی ایجاد شده است، کاربران همچنین می توانند اطلاعات مربوط به مجموعه ای از شاخص های ظاهر فیزیکی را ارسال کنند. این قابلیت که در بالا به آن اشاره شد، بر اساس ارسال های کاربر، چهره‌ی سه بعدی ناقض را ترسیم می‌کند. این ارسال ها برای تجزیه و تحلیل مقایسه ای استفاده می شود، تا با شناسایی چهره‌ی احتمالی ناقضین اطلاعات دقیقتری در مورد آنان ثبت شود.

محققان این پایگاه اطلاعاتی ساعتهای بی شماری را به جمع آوری، مستند سازی و تأیید اطلاعات موجود در پایگاه دادگستر اختصاص داده‌اند. تمام اطلاعات موجود طی یک فرآیند سخت گیرانه راستی آزمایی شده وقبل از افزودن به پایگاه داده، صحت آنها تأیید می شود. با جمع آوری و تأیید اطلاعات، پروفایل های جدید بصورت مستمر به پایگاه داده اضافه می شوند.

تمام اطلاعات، اسناد و گزارش های جمع آوری شده در مورد ناقضین هم به صورت آنلاین و هم از طریق پی.دی.اف به صورت آرشیوی ذخیره می شوند. دادگستر در وب سایت خود اعلام کرده است “اگر سازمان، محقق، وکیل، و … هستید که در راستای احقاق حقوق بشر فعالیت می‌کنید مینتوانید برای اطلاعات بیشتر و یا دریافت اسناد محرمانه از طریق صفحه تماس با ما، با مسئولان دادگستر تماس بگیرید.”

پروفایل‌ها چطور ساخته می‌شوند

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و توابع آن از جمله خبرگزاری هرانا، در طول سالهای فعالیت خود آموخته است که هنگام کار در مسیر پاسخگوسازی ناقضین، چه اطلاعاتی برای ذینفعان بیشتر ضروری است. در هنگام ساخت پایگاه داده، درسهای آموخته شده مورد توجه قرار گرفتند. مشخصات فردی ناقض، در صورت موجود بودن، شامل عکس یا عکس‌ها از متخلف، اسناد و مدارک (که شامل دسته بندی‌ها مختلفی از اسناد قضایی تا ویدیو و عکس و اعتراف میشود)، همچنین در قسمت منابع و گزارشات، تنها منابع مورد اعتماد و معتبری که در مورد ناقض و تخلفات وی اطلاعاتی دارند قرار میگیرد، در بخش شرح اقدامات محققین دادگستر خلاصه‌ای دسته بندیهای نقض حقوق بشر توسط ناقض را با بررسی مصداق ها آورده اند، بررسی نهایی حقوقی هر پروفایل توسط توسط برایان کورین، حقوقدان سرشناس بین المللی به پروفایل ها اضافه می شود. همچنین می توان اطلاعاتی در مورد سابقه کار، اقامت فعلی، سابقه سفر و سوابق تحصیلی ناقض را در پروفایل‌ها مطالعه کرد.

این پروفایل ها شامل اطلاعات اساسی مانند نام کامل و دیگر انواع نگارش نام، تاریخ تولد، محل تولد و هرگونه وابستگی نهادی در حال حاضر است.. علاوه بر این، اطلاعاتی در مورد ویژگی های ظاهری از جمله، رنگ چشم، رنگ مو، قد و وزن وجود دارد. تمامی تاریخ‌های ثبت شده در سه سطح میزان دقت طبقه بندی می شوند: “دقیق ، تقریبا دقیق و تخمینی”. کاربران همچنین توانایی تبدیل واحد وزن و قد و تبدیل تاریخ‌ها از تقویم جلالی به میلادی و بلعکس را دارند.

پایگاه داده دادگستر از یک شبکه‌ی به هم پیوسته تشکیل شده است. در این شبکه با استفاده از تگ های گوناگون کاربر امکان این را دارد که از یک پروفایل به پروفایل‌ها مرتبط دیگر برود و تحقیق خود را گسترش دهند. برای مثال در پروفایل ناقضین، نام قربانیان، موارد نقض حقوق بشر، وابستگی‌سازمانی، محل تحصیل، شهر محل اشتغال و … قابل انتخاب هستند، کاربر با کلیک روی هر یک از این موارد به لیستی از تمامی اطلاعات مشابه یا مرتبط با مورد انتخاب شده دست پیدا می کند.

چطور می‌توانید از دادگستر استفاده کنید؟

دادگستر به دو زبان انگلیسی و فارسی در دسترس است. کاربران می توانند با استفاده از امکان انتخاب شاخص های اصلی مانند شکنجه، حق زندگی ،حقوق کار، حقوق زنان، حقوق اجتماعی، حقوق زندانیان، حق حیات، حق آزادی اندیشه و بیان و موارد دیگر در پایگاه داده جستجو کنند، تا تمام پروفایل‌های مرتبط با این انتخاب برای او نمایش داده شود. همچنین می توان برچسب ها را با وابستگی نهادی مانند دادگاه انقلاب اسلامی تهران یا پلیس سایبری ایران در میان دیگران جستجو کرد. برای کمک به وکلا یا محققانی که در موارد خاص کار می کنند، این پایگاه داده با نام قربانی قابل جستجو است. کاربران می توانند ابزار جستجوی پیشرفته را در صفحه اصلی دادگستر پیدا کنند.

دادگستر فقط یک پایگاه داده نیست

دادگستر به سادگی یک پایگاه داده نیست، همچنین منابع اموزشی در مورد سیستم های موجود، احکام و هرچیز دیگر که به درک پروفایل‌ها و تحقیق در مورد ناقضین کمک کند در این پایگاه ارائه می‌شود. همچنین کاربر میتواند در قسمت گزارش ها، گزارش‌ و تجزیه و تحلیل های منحصر به فرد در مورد ناقضان حقوق بشر و اخباری که محور اصلی آن ناقضین هستد را بخواند. در قسمت آمار، دادگستر آمار مرتبط با ناقضین را به صورت نمودارهای مختلف نمایش می دهد، برای مثال نقشه‌ی پراکندگی ناقضین یا درصدبندی سهم ارگان ها در نقض حقوق بشر. تمام اطلاعات موجود در spreadingjustice.org از جمله پروفایل‌ها، آمار، منابع و گزارش ها به طور منظم به روز می‌شوند.

دادگستر خوانندگان را تشویق می کند تا پایگاه داده را با شبکه های خود به اشتراک بگذارند. لطفا برای هرگونه اطلاعات بیشتر در مورد دادگستر با مسئول ادووکاسی آن از طریق اطلاعات ذیل یا بخش “تماس با ما” در سایت تماس بگیرید.

Skylar Thompson
[email protected]

زندان قرچک ورامین در بحران کرونا؛ نگرانی از سلامت زندانیان در سایه ضعف مدیریت

خبرگزاری هرانا – زندانیان محبوس در زندان قرچک ورامین در بحران کرونا، در سایه ضعف مدیریت با مشکلات متعددی از جمله در حوزه بهداشت دست و پنجه نرم می‌کنند. مسئولان زندان، زندانیان جدید الورود را بدون رعایت غربالگری، فاصله‌گذاری اجتماعی و طی کردن دوره قرنطینه، به بهانه کمبود فضا، مستقیما به بند منتقل می کنند. بسیاری از زندانیان بند ۶ زندان قرچک ورامین علیرغم بروز علائم مشکوک ابتلا به کرونا از رسیدگی پزشکی محروم مانده اند و با وجود تراکم بالای زندانی اقلام بهداشتی نیز در اختیار زندانیان قرار داده نمی‌شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانیان محبوس در زندان قرچک ورامین در بحران کرونا، با مشکلات متعددی در حوزه بهداشت دست و پنجه نرم می‌کنند.

بسیاری از زندانیان بند ۶ زندان قرچک ورامین از جمله صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در این زندان، علیرغم بروز علائم مشکوک ابتلا به کرونا از جمله تب، درد قفسه سینه و سرفه خشک، از رسیدگی پزشکی محروم مانده اند.

گفته می‌شود که روزانه دستکم سه ورودی جدید بدون رعایت غربالگری، فاصله‌گذاری اجتماعی و طی کردن دوره قرنطینه، مستقیما به بند ۶ منتقل می‌شوند. اقلام بهداشتی همچون ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی کننده نیز در اختیار زندانیان قرار داده نمی‌شود. به علاوه تغذیه نامناسب، نبود امکانات بهداشتی و پزشکی لازم و تراکم بالای جمعیت در بند، سلامت زندانیان را در معرض خطر قرار داده است. هم اکنون حدود ۱۰۰ زندانی در بند ۶ زندان قرچک ورامین به سر می‌برند.

هرانا پیشتر در مهرماه سال جاری طی گزارشی به شرح وضعیت زندانیان سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، پس از شیوع ویروس کرونا پرداخته است.

زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) ویژه زنان و دارای ۱۲ بند است. متهمان و محکومان از همه نوع در این زندان به سر می‌برند. متهمان و زندانیان سیاسی نیز بدون رعایت اصل تفکیک جرایم به منظور فشار بیشتر به این زندان منتقل می‌شوند. نبود امکانات اولیه رفاهی، مشکل سیستم فاضلاب زندان، آب شور و قطعی مداوم آب شیرین در فصل گرما، کمبود امکانات پزشکی و بهداشتی به ویژه پس از شیوع ویروس کرونا، عدم اعزام‌های پزشکی و تراکم بالای زندانیان موجب بروز مشکلات عدیده برای آنان شده است. همچنین کیفیت بسیار بد غذای زندان و شیوع و توزیع مواد مخدر مشکلات را دوچندان کرده است.

در مواردی زندانیان با بیماری، کهولت سن و یا معلولیت کماکان بدون پیگیری خاصی مدت محکومیتشان را سپری می‌کنند. گاهی به صورت غیرقانونی با تاکید بر مسکونی بودن سند قرار وثیقه از آزادی زندانیان ممانعت به عمل می‌آورد. زندانیانی که دارای معلولیت و یا ناتوانی‌های حرکتی هستند نیز به دلیل نبود امکانات و شرایط بد قرنطینه بدون سپری کردن ایام قرنطینه و بدون هیچ ملاحظه‌ای به بندها منتقل می‌شوند.

زندانیان پس از اعزام به بیمارستان و یا سایر مراکز درمانی بدون طی کردن دوره قرنطینه مستقیما به داخل بند منتقل می‌شوند. زندانیان بارها پس از اعزام به بیمارستان بدون رسیدگی پزشکی به زندان بازگردانده می‌شوند، دلیل این امر اتمام قرارداد و یا نبود قرارداد میان زندان قرچک با بیمارستان عنوان می‌شود.

پس از روی کار آمدن صغری خدادادی، سرپرست جدید این زندان فشارها و محدودیت‌ها بر زندانیان سیاسی به شکل گسترده‌ای افزایش پیدا کرده است؛ در آخرین مورد از این اقدامات خانم خدادادی به زندانیان گفته است برای کلیه زندانیان سفارش چادر داده شده و همگی آنها بالاجبار باید از پوشش چادر استفاده کنند.

برای شناخت بهتر زندان قرچک ورامین به گزارش پیشین هرانا در خصوص این زندان رجوع شود.

شناسایی تصویری “ستار” بازجوی وابسته به سپاه پاسداران

خبرگزاری هرانا – در روزهای اخیر و با بالاگرفتن موضوع شناسایی نیروهای امنیتی دخیل در نقض حقوق بشر، شاهدینی با این خبرگزاری تماس گرفتند و با ارائه اطلاعات به شناسایی اولیه یک نیروی امنیتی که در بازداشت معترضان سیاسی در نقش بازجو ایفای نفش کرده است کمک کردند. این بازجو که با نام “ستار” شناخته میشود وابسته به سپاه پاسداران است و در مواردی از جمله بازداشت شدگان اعتراضات آبان ماه ۹۸ تهران نقش داشته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با بالاگرفتن موضوع شناسایی نیروهای امنیتی که در روزهای اخیر به خصوص با شناسایی “رئوف” بازجوی شاغل در اطلاعات سپاه پاسداران توجه همگانی را برانگیخت شاهدان دیگری با هرانا برای شناسایی سایر چهره های امنیتی دخیل در نقض حقوق بشر تماس گرفتند.

این تماسها در مواردی از جمله یک نیروی امنیتی به نام “ستار” (احتمالا اسم مستعار) با تجمیع شاهدین به نقطه اطمینان رسید.

تصویر پیش رو که مربوط به نشست مدیران و محققان سازمان اسناد انقلاب اسلامی با آیت الله خامنه ای در ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ است روایت گر چهره این بازجو است.

تنی از شاهدان که همگی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ماه ۹۸ تهران بودند شهادت دادند که پس از بازداشت در خیابان به محلهایی منتقل شدند که این فرد ضمن ضرب و شتم از آنان بازجویی کرده است.

این فرد که در میان همکاران خود “ستار” خطاب میشد علاوه بر محل های نامعلوم بازجویی، در پایگاه مقاومت بسیج یاد یاران واقع در خیابان آرژانتین تهران نیز روئیت شده است.

یکی از قربانیان در این رابطه به هرانا گفت “از ابتدای بازداشت (آبان ۹۸) ما را می زدند تا زمانی که با چشم بسته به محلی برای بازجویی منتقل شدیم، در مرحله بازجویی بود که او را دیدم در حالی که ابایی نداشت از اینکه چهره اش دیده شود و همچنان ما را که چند نفر بودیم مضروب کند. همکارانش ستار صدایش میکردند، شاید این اسم گذاری به خاطر مدل ریشی بود که میگذاشت البته در آن سال ریش های بلندتر و موهای کوتاه تری نسبت به تصویر سال ۹۰ داشت”

یکی دیگر از شاهدان نیز به هرانا گفت “در حالی که محل کسبم در خیابان انقلاب را می بستم تا به منزل بروم من را افرادی با لباس شخصی (آبان ۹۸) دستگیر کردند، از همان ابتدا من را کتک زدند. علاوه بر من دو سه نفر دیگر نیز دستگیر شده بودند و در ماشین بودند. پس از انتقال به محلی نامعلوم این فرد با تهدید و فحاشی برگه های بازجویی را مقابل ما گذاشت، او با رفتاری خشن ما را وادار میکرد که به اغتشاشگر بودن خود اعتراف کنیم، تنها پس از دو روز بازجویی و ضرب و شتم بود که من و حدود ۷ نفر دیگر را تحویل بازداشتگاه سپاه در اوین دادند.”

بازداشت شده دیگری نیز با تایید اظهارات سایر شهود اظهار داشت “ترکیب نیروهای حاضر در صحنه بازداشت و سپس بازجویی ترکیبی از نیروهای لباس شخصی، نیروهای بسیج و سپاه بود، ستار هر چند با لباس شخصی بود اما باتوجه به برگه ها و اسناد پرونده و بازجویی و سرانجام ما که در اختیار سپاه قرار گرفتیم مشخصا وابسته به این نهاد بود، هر چند در جایی مانند بازداشتگاه اطلاعات سپاه دیگر او را ندیدیم، اما پرونده سازی که با تلاش او علیه ما صورت گرفته بود سیر پرونده ما را شکل داد”

خبرگزاری هرانا در تلاش برای تکمیل اطلاعات مربوط به این چهره ناقض حقوق بشر است، هرانا از قربانیان و مطلعان از وضعیت این فرد برای کمک به تکمیل این بررسی‌ها جهت تماس دعوت کرده است.

پس از فراخوان هرانا، تعداد دیگری از قربانیان این بازجو با این خبرگزاری برای ارائه اطلاعات بیشتر تماس گرفتند، از جمله بر اساس یک سند قضایی که به روئیت هرانا رسید نام این فرد “مسعود صفدری” ذکر شده است.

یکی از زندانیانی سابق که تجربه برخورد با این نیروی امنیتی را داشت، از او بعنوان فردی یاد می کند که در زمان ضبط اعترافات اجباری تلویزیونی او در صحنه حاضر بود. وی در این رابطه به هرانا گفت “چهره اش را به خوبی به خاطر دارم، فرد بددهنی بود که به همراه همکارانش صحنه ضبط ویدیو را با تهدید و ارعاب من مدیریت میکرد.”

یک شاهد دیگر که به دلایل امنیتی هویت او محفوظ است به هرانا گفت، “در محلی در محدوده افسریه تهران که به اسم ۱ الف معروف بود بازجویی شدم، از من اعترافات تلویزیونی گرفتند. ستار بعد از اینکه تن به اعترافات اجباری دادم هم دست از سر من برنداشت و برای مدتی خانواده من را با تهدید و توهین تلفنی آزار می داد”

از جمع بندی اطلاعات مختلف دریافتی و بر پایه اعتبار منابع به نظر می آید یک تیم از نیروهای جوان اطلاعات سپاه پاسداران در بخش امنیت داخلی در منطقه تهران وجود دارد که ردپای آنها در پرونده های مختلف دیده می شود. ستار (احتمالا مسعود صفدری)، مجید کوشکی (معروف به مجید بوفالو)، مسعود همتی که به اسم تیم رئوف شناخته می شوند و احتمالا تحت رهبری رئوف (احتمالا علی همتیان) فعالیت می کنند.

برخی منابع نیز به هرانا اطلاع دادند ستار در کنار تعداد دیگری از نیروهای امنیتی ساکن شهرک شهید محلاتی تهران است

هرانا برای تکمیل این اطلاعات کماکان نیازمند مشارکت مردمی است، هموطنانی که در این خصوص اطلاعاتی دارند میتوانند با هرانا از طریق این ایمیل تماس بگیرند.